کد مطلب:29448 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:115

غذای علی












4562. امام علی علیه السلام:از دنیای شما به نمك و نان خویش، بسنده كرده ام و با پروای الهی، امید رهایی دارم. علی كجا و نعمت های ناپایدار و لذّت هایی كه از گناه تولید می شوند، كجا؟[1].

4563. تنبیه الخواطر:روایت شده كه وی (علی علیه السلام) به یكی از كارگزارانش نامه ای نوشت و در آن، چنین نگاشت:«پیشوای شما، علی بن ابی طالب، از دنیایش به دو جامه كهنه بَسنده كرده است و شدّت گرسنگی اش را با دو گِرده نان از بین می برد و جز در مراسم قربانی، تكّه گوشت و جگر نمی خورَد. شما توانا بر این [ كار ] نیستید؛ ولی مرا با تلاش و پارسایی، یاری رسانید».[2].

4564. امام علی علیه السلام - در نامه اش به عثمان بن حُنَیف نوشت -:آگاه باشید كه هر پیروی را پیشوایی است كه به وی اقتدا می كند و از نور دانش او، روشنایی می گیرد.

آگاه باشید كه پیشوای شما، از دنیای خود، به دو جامه كهنه و از غذایش به دو گِرده نان، بسنده كرده است.... اگر می خواستم، راه به سوی عسلِ پالایش شده و مغز گندم و لباس ابریشمی را می جستم؛ امّا هیهات كه هوایم بر من غلبه كند و گرسنگی ام مرا به گزینش خوراك ها رهنمون سازد، در حالی كه شاید در حجاز و یا یمامه كسی باشد كه امید گِرده نانی نداشته باشد و سیری را نچشد، و یا آن كه سیر بخوابم و در اطرافم شكم های گرسنه ها باشند و یا دل هایی سوخته، و یا چنان باشم كه شاعر گفته است:

این دردْ تو را بس كه سیر بخوابی

و در اطراف تو شكم ها در آرزوی قطعه پوستِ بزغاله ای [ برای خوردن ]باشند!

آیا دل خویش را به این خوش كنم كه به من «امیر مؤمنان» گفته می شود، و در [ چشیدنِ ] ناگواری های روزگار، با آنان شریك نباشم و یا این كه در سختی های زندگی، نمونه ای برایشان نباشم؟... و به خدا سوگند - سوگندی كه در آن، [ فقط ]خواست خدا را استثنا می كنم -، كه نفس خویشتن را چنان تربیت كنم كه اگر بر گِرده نانی دست یابد، شادمان شود و به نمك، به عنوان خورشت، بَسنده كند، و دیده ام را چنان وا می گذارم كه چون چشمه خشكیده، بی آب گردد و اشكش را بریزد.

آیا چرنده، از چرایش شكمْ سیر كند و گوسفند پرواری، از علوفه اش سیر بخورد و بیفتد و علی هم از توشه اش بخورد و بخوابد؟! چشمش روشن باد كه پس از سالیان دراز، به گوسفند پرواری و یا چرنده رها در چرا اقتدا كند![3].

4565. تنبیه الخواطر:علی علیه السلام خرمایی [ از نوع دقل] خورد و روی آن، آبی نوشید و آن گاه، با دست، روی شكمش زد و گفت:«هر كس شكمش او را وارد آتش كند، خداوند، او را [ از رحمتش] دور سازد!».[4].

4566. تنبیه الخواطر:روایت شده است كه خوراك امیر مؤمنان، نان جوین و نمكِ ناسوده بود.[5].

4567. الكامل فی التاریخ - در یادكردِ علی علیه السلام - همواره بر كیسه ای كه در آن آرد جو بود و از آن می خورد، مُهر می زد و می فرمود:«دوست ندارم جز آنچه را كه می دانم، به شكمم وارد كنم».[6].

4568. امام باقرعلیه السلام:مولای شما [ یعنی امیر مؤمنان]، چون بردگان می نشست و چون بردگان می خورد. به مردم، نان گندم و گوشت می خورانْد و خود، نزد خانواده اش بر می گشت و نان و روغن می خورد.[7].

4569. امام باقرعلیه السلام:علی علیه السلام در كوفه به مردم، نان و گوشت می خورانْد و خود، غذایی مخصوص داشت. یكی از مردم گفت:ببینیم غذای امیر مؤمنان چیست. تجسّس كردند و دیدند كه غذای او تِرید با روغن مخلوط با خرمایی به نام «عَجْوه» است. این، غذای او بود و خرمای عجوه را از مدینه برایش می آوردند.[8].

4570. امام صادق علیه السلام:امیر مؤمنان، در غذا خوردن، شبیه ترینِ مردم به پیامبرخدا بود. همواره نان، سركه و روغن می خورد و به مردم، نان و گوشت می خورانْد.[9].

4571. امام صادق علیه السلام - درباره علی علیه السلام -:غذایش جز سركه و روغن نبود و شیرینی اش - اگر پیدا می كرد - خرما بود و لباسش كرباس بود، و اگر از لباسش چیزی اضافه بود، قیچی می خواست و آن را با قیچی می بُرید.[10].

4572. امام صادق علیه السلام:امیر مؤمنان، سركه و روغن می خورد و خرجیِ خود را زیر زیراندازی می گذاشت.[11].

4573. امام صادق علیه السلام - به نقل از پدرانش -:برای علی علیه السلام آردی اَلَك نمی شد.[12].

4574. الكافی - به نقل از محمّد بن علی حلبی -:از امام صادق علیه السلام درباره غذا پرسیدم. فرمود:«سركه و روغن بخور كه گواراست و علی علیه السلام آن را بسیار می خورد و من نیز بیشتر، همان را می خورم، چون گواراست».[13].

4575. الكافی - به نقل از اُمامه دختر ابو العاص بن ربیع -:امیر مؤمنان علی علیه السلام در ماه رمضان، نزد من آمد. شام، خرما و قارچ آورده شد. خورد و قارچ را دوست می داشت.[14].

4576. الغارات - به نقل از بكر بن عیسی، درباره امام علی علیه السلام -:او به مردم، نان و گوشت می خورانْد و خود، تِرید روغن می خورد و آن را با خرمای عَجْوه مخلوط می كرد و این، غذایش بود.[15].

4577. المناقب آل أبی طالب:عَدیّ بن حاتم، علی علیه السلام را در حالی دید كه در پیش رویش ظرف آبی از جنس چرم و تكّه هایی از نان جو و نمك بود. گفت:ای امیر مؤمنان! من برای تو كه همه روز را در تلاشی و همه شب را در بیداری و عبادتی، روا نمی دانم كه این، غذای تو باشد.

علی علیه السلام [ این شعر را ] خواند:

نفْس خویش را به قناعت، عادت ده، وگرنه

از تو بیش از كفایتش خواهد طلبید.[16].

4578. ربیع الأبرار - به نقل از اسود و عَلقمه -:وارد خانه علی علیه السلام شدیم و در پیش رویش ظرفی [ بافته شده ] از لیف بود كه درون آن، یك یا دو گِرده نان جوین قرار داشت و سبوس های آن، در نان پیدا بود و وی آن را با زانویش می شكست و با نمك ناسوده می خورد.

به كنیزك سیاه پوست خانه كه نامش فِضّه بود، گفتیم:آیا این آرد را برای امیر مؤمنان، اَلَك نكرده ای؟

گفت:او گوارا بخورد و گناهش به گردن من باشد؟!

علی علیه السلام لبخندی زد و فرمود:«من دستور داده ام كه اَلَك نكند».

گفتیم:چرا، ای امیر مؤمنان؟

فرمود:«این، برای خوار كردن نفْس، مناسب تر است و موجب می شود كه مؤمن، به من اقتدا كند و من به دوستانم ملحق شوم».[17].

4579. الغارات - به نقل از عقبة بن علقمه -:وارد خانه علی علیه السلام شدم. در پیش رویش ماست ترشی - كه ترشی آن مرا آزار می داد - و نان خشكی قرار داشت. گفتم:ای امیرمؤمنان! این را می خوری؟

فرمود:«ای ابو الجنوب! پیامبر خدا را دیدم كه خشك تر از این را می خورد و خشن تر از این را می پوشید (و به لباسش اشاره كرد) و من اگر روشی را كه او در پیش داشت، در پیش نگیرم، می ترسم كه به او نپیوندم».[18].

4580. مسند ابن حنبل - به نقل از عبد اللَّه بن زریر -:در روز عید قربان، وارد خانه علی بن ابی طالب علیه السلام شدم. شوربایی را جلوی من گذاشت.

گفتم:خداوند، خیرت دهد! ای كاش این مرغابی را [ برای ما آماده می كردی و ]جلوی ما می گذاشتی! خداوند عزوجل بركت را فراوان ساخته است.

فرمود:«ای پسر زریر! از پیامبر خدا شنیدم كه می فرمود:"برای خلیفه، از مال خدا جز دو ظرف غذا حلال نیست:ظرف غذایی كه خود و خانواده اش آن را می خورند و ظرف غذایی كه در پیش مردم می گذارد"».[19].

4581. المناقب - به نقل از سوید بن غفله -:در دار الحكومه، بر علی علیه السلام وارد شدم و دیدم كه نشسته بود و در پیشش كاسه بزرگی بود كه در آن، ماستی ترش بود - كه از شدّت ترشی، بوی ترشی اش به دماغم می خورد - و در دستش تكّه نانی بود كه سبوس جو را در آن می دیدم.

فرمود:«پیش بیا و از این غذای ما بخور».

گفتم:من روزه ام.

فرمود:«از پیامبر خدا شنیدم كه می فرمود:"هر كس كه روزه اش او را از خوردن غذایی كه هوس كرده، باز دارد، برخداست كه او را از غذاهای بهشتی بخورانَد و از آب های بهشتی بنوشاند"».

به كنیزش - كه در نزد او ایستاده بود - گفتم:وای برتو ای فِضّه! از خدا در خصوص این پیرمرد، نمی ترسی؟ چرا غذای او را از این سبوس هایی كه می بینم، پاك نمی كنی؟

گفت: به ما دستور داده كه غذایش را از سبوس، پاك نكنیم.

گفتم:[ چیزی ] به وی نگفتی؟ و به او (علی علیه السلام) گفتم كه [ اجازه دهد] آن را از سبوس پاك كنند.

فرمود: «پدر و مادرم فدای آن كه هیچ گاه غذایش را از سبوس پاك نكردند و سه روز پشت سر هم از نان گندم سیر نشد تا آن كه خداوند عزوجل وی را قبض روح كرد! »[20].

4582. حلیة الأولیاء - به نقل از عبد الملك بن عُمَیر -:شخصی از قبیله ثقیف به من خبر داد كه علی علیه السلام وی را در عُكْبرا[21] به كار گمارد. وی گفت:در آن زمان، در منطقه، نمازگزاری سكونت نداشت؛ امّا به من فرمود:«هنگام ظهر، نزد من بیا».

نزد وی رفتم و حاجتی كه مرا از او باز دارد، نیافتم. دیدم نشسته و نزدش قدحی و كوزه آبی است. كیسه ای خواست. پیش خود فكر كردم بر من منّت نهاده و می خواهد گوهری به من بدهد و نمی دانستم درون آن چیست. دیدم كه بر كیسه، مُهر خورده است. مُهر را شكست. درون كیسه، قاووت (آرد تَف داده) بود. مقداری از آن بیرون آورد و در قدح ریخت و روی آن آب ریخت، از آن نوشید و به من هم نوشاند.

نتوانستم خودم را نگه دارم. گفتم:ای امیرمؤمنان! در عراق چنین می كنی، حال آن كه غذاهای عراق، خیلی بیشتر از این هاست؟

فرمود:«به خدا سوگند، از روی بخل بر آن مُهر نمی نهم؛ بلكه به مقداری كه مرا بسنده است، می خرم و می ترسم كه تمام بشود و از غیر آن تهیّه شود. من به این خاطر، آن را نگه می دارم و خوش ندارم جز چیز پاك به شكمم داخل كنم».[22].

4583. فضائل الصحابة - به نقل به از عَدیّ بن ثابت -:پیش علی علیه السلام پالوده ای آوردند. از آن نخورد.[23].

4584. المناقب - به نقل از عدیّ بن ثابت -:پیش علی بن ابی طالب علیه السلام پالوده ای آوردند. از آن نخورد و فرمود:«چیزی را كه پیامبر خدا نخورده است، دوست ندارم بخورم».[24].

4585. فضائل الصحابة - به نقل از حَبّه عُرَنی، درباره امام علی علیه السلام -:پالوده ای آوردند و در پیشش نهادند. فرمود:«تو خوش بو، خوش رنگ و خوش طعمی؛ ولی من دوست ندارم نفْسم را به چیزی كه عادت ندارد، عادت بدهم».[25].

4586. امام باقرعلیه السلام:پیش امیر مؤمنان علی بن ابی طالب، حلوایی آوردند. از آن نخورد. گفتند:آن را حرام می دانی؟ فرمود:«نه؛ ولی می ترسم كه نفْسم به آن علاقه مند شود و در نتیجه، به دنبالش بیفتم» و آن گاه، این آیه را خواند:«أَذْهَبْتُمْ طَیِّبَتِكُمْ فِی حَیَاتِكُمُ الدُّنْیَا وَ اسْتَمْتَعْتُم بِهَا؛[26] نعمت های پاكیزه خود را در زندگی دنیایتان [ خودخواهانه] صرف كردید و از آنها برخوردار شدید».[27].

4587. الغارات - به نقل از بكر بن عیسی، در یادكردِ علی علیه السلام -:او دستش را روی شكمش می گذاشت و می فرمود:«سوگند به آن كه دانه را شكافت و مخلوقات را آفرید كه اندرون من، ذرّه ای از خیانت را در خویش ندارد. و آن را گرسنه از این دنیا خارج خواهم كرد».[28].

ر. ك:ص 209 (زینت زهد).

ج 8، ص 404 (علی از زبان بزرگان/ابو جعفر حسنی).









    1. الأمالی، صدوق:988/722، بحار الأنوار:29/348/40.
    2. تنبیه الخواطر:154/1، الخرائج والجرائح:2/542/2، مناقب آل أبی طالب:101/2.
    3. نهج البلاغة:نامه 45، بحار الأنوار:27/340/40. نیز، ر. ك:ص 209 (زینت زهد).
    4. تنبیه الخواطر:46/1، الدعوات:340/137.
    5. تنبیه الخواطر:154/1.
    6. الكامل فی التاریخ:443/2.
    7. الكافی:100/130/8، الأمالی، طوسی:1470/692، الأمالی، صدوق:437/356.
    8. الغارات:85/1. نیز، ر. ك:مناقب آل أبی طالب:99/2.
    9. الكافی:3/328/6 و 176/165/8، تنبیه الخواطر:148/2، المحاسن:1901 /279/2.
    10. الكافی:173/163/8، بحار الأنوار:40/130/41.
    11. الكافی:9/328/6.
    12. المحاسن:1669/222/2، بحار الأنوار:7/324/66.
    13. الكافی:8/328/6.
    14. الكافی:1/369/6.
    15. الغارات:68/1، شرح نهج البلاغة:200/2.
    16. مناقب آل أبی طالب:98/2، ینابیع المودّة:15/447/1.
    17. ربیع الأبرار:693/2، تنبیه الخواطر:48/1.
    18. الغارات:84/1، مكارم الأخلاق:1115/345/1، مناقب آل أبی طالب:98/2.
    19. مسند ابن حنبل:578/169/1، فضائل الصحابة، ابن حنبل:1241/724/2.
    20. المناقب:130/118، شرح نهج البلاغة:201/2، فرائد السمطین:277/352/1.
    21. روستایی در كنار دجله، نزدیك بغداد كنونی.
    22. حلیة الأولیاء:82/1، تاریخ دمشق:487/42، صفة الصفوة:135/1.
    23. فضائل الصحابة، ابن حنبل:894/536/1، الزهد، ابن حنبل:164، حلیة الأولیاء:81/1.
    24. المناقب:131/119، الغارات:88/1، إرشاد القلوب:215، كشف الغمّة:163/1.
    25. فضائل الصحابة، ابن حنبل:910/543/1، الزهد، ابن حنبل:165، حلیة الأولیاء:81/1.
    26. احقاف، آیه 20.
    27. الأمالی، مفید:2/134، الغارات:90/1. نیز، ر. ك:مناقب آل أبی طالب:99/2.
    28. الغارات:69/1.